یه هفته ی پر کار
درسته که شنبه نرفتم مطب و یکشنبه هم تعطیل بود اما همین الان همکارم زنگ زد و گفت به دلایلی نمیتونه این هفته و هفته ی دیگه بیاد و من میرم به جاش
خوب من هم که امروز به شکمم صابون مالیده بودم که تا شب زیر لحافم دراز می کشم و کتابم رو می خونم و تنبلی رو زیر دندونم مزه مزه می کنم حالا باید پاشم برم سر کار
سرما خوردگیم بهتر نشده اما بدتر هم نشده
همین طوری از صبح دارم مایعات می خورم.الانم باید یه دوش بگیرم تا کوفتگی بدنم خارج بشه
................
توی کتاب سینوهه دو قسمت تا اینجا که صفحه ی 130 هستم برام جالب بود
یکی اینکه مردها تا زمانی به سمت زنها اشتیاق دارن که اون زن برای اون مرد یه آرمان باشه و یه چیز دست نیافتنی.همینکه اون مرد بدست آوردن زن براش سهل شد دلزدگی پیش میاد.البته من بهش خیلی اعتقاد ندارم.یعنی قسمت اولش رو قبول دارم ولی قسمت دومش رو نه خیلی
دوم اینکه تا زمانی که مردم درگیر حماقت هستن میشه به راحتی سرشون رو گول مالید.پس اگه حکومتی می خواد قدرت داشته باشه نباید بذاره مردمش آگاه بشن