samira

Saturday, February 03, 2007

عشق
همیشه توی تصورات و خیالات خودم تصور یه عشق پاک و عمیق و فوق العاده رو می کنم
یه عشقی که نشه توصیفش کرد
احساس می کنم الان همچین حسی رو دارم.البته نه به کاملی اون چیزی که همیشه توی تصورم بوده.اما خیلی بهش نزدیکه.یه عشقی که توی تموم رگهای تنم رسوب کرده.یه حسی که وقتی ازش حرف می زنم یا به یادش می افتم شاید باورتون نشه اما با تمام بدنم حسش می کنم
یه موقع شاید برام عجیب بود اگه یکی می گفت که با تک تک سلولهای بدن عاشق شدم اما الان واقعن می فهمم این حس یعنی چی
خیلی قشنگه خیلی
یه دنیاییه درون خود آدم که واقعن نمی تونم بگم چه جوریه
دوسش دارم این حس قشنگ رو
امیدوارم به جا و درست باشه
واز همه مهمتر دو طرفه
عشق من عاشقتم