samira

Saturday, October 07, 2006

تولد عمه خانوم
دیروز یعنی مورخ چهارده مهر تولد عمه مهربونم بود.من از قبل می دونستم و تصمیم داشتم که بهش تیریک بگیم و خوشحالش کنم.چون هم مطمین بودم که دختر عمه و پسر عمم یادشون میره تولدش رو و هم اینکه عمه هم از اوناست که ببینه بهش محبت می کنی حسابی کیف می کنه و عاشقت میشه
دست بر قضا شام هم خونه عمه دعوت بودیم.بابام وحشتناک سرما خورده و قرار شد مامان بابام نیان و من و سینا بریم.ما هم براش پارچه کادو خریدیم همون چیزی که می دونستیم دوست داره.با یه کیک خوشگل.وقتی زنگ زدم و عمم در رو باز کرد پنج شیش تا شاخ درآورد .از خوشحالی داشت می ترکید.اینقدر حال کرد که نمی دونینا
اما ما با این کارمون کل خانوادشون رو بهم ریختیم.دختر عمه ه تا دید کادودادم به عمه ه گفت :وای خاک بر سرم مامان ببخشید تو رو خدا و از این حرفها.بعد دختر عمه ه گفت خیلی بدی چرا به من نگفتی؟وگیر داد که بدو بریم من هم کادو بخرم.خلاصه رفتیم اونم کادو خرید.اومدیم خونه پسر عمه ه از فوتبال برگشته بود.تا دید ما کادو دستمونه گفت وای مامان تولدت مبارک و ببخشید یادم نبود و از این حرفها.بعد اومد گیر داد به من که بیا بریم با من کادو بخرم برای مامانم.خلاصه با پسر عمه ه هم رفتم و کادو خرید و اومدیم خونه.بقیه مهموناشونم اومده بودن و شوهر عمم هم یادش نبود.همه باهم دعوا که چرا به ما نگفتین؟چرا به ما نگفتین؟اینجا بود که تازه شوهر عمم فهمید که تولد عممه.اونم شرمنده شد و .............خلاصه همه می خواستن در دادن کادو به عمه خانوم ماسبقت بگیرن
این طوری بود که سمیرا خانوم کل فامیل رو بهم ریخت
ولی شب خوبی بود.خوش گذشت