samira

Sunday, May 13, 2007

بیست و چهار اردیبهشت
باید بگم که من متولد بیست و پنج اردیبهشت سال 1363 هستم.پس بنابر این فردا آخرین روزه سن بیست و سه سالگی من خواهد بود
به همین دلیل من فردا رو نمی رم دانشگاه و سر کار هم نمی خوام برم تا از این آخرین روز بیست و سه سالگیم نهایت استفاده رو بکنم تنبلی رو حال کردین؟آخه یکی نیست بگه نمی خوای بری دانشگاه چرا بهونه میاری نیم وجبی؟
خلاصه اینکه من فردا می خوام از صبح زود بزنم از خونه بیرون به گشت و گذار و شب هم خودم و سیمارو می خوام تحویل بگیرم و بریم یه شام مشتی بخوریم و ورود به سن بیست و چهار سالگی رو بسی جشن بگیریم
اما بیست و سه سالگیم رو دوست داشتم چون خیلی بزرگ شدم توش اما دیر گذشت خیلی برام
امیدوارم در بیست و چهار سالگیم بتونم به اون چیزایی که توی ذهنمه برسم
یه چیز بگم و اونم اینکه من روز تولدم معمولن دیپرشن شدید بهم دست میده و حوصله ندارم به همین دلیل از چهار شنبه یعنی اولین روز بیست و چهار سالگیم می خوام برم شمال
بهم خوش بگذره .مگه نه؟
این چرت و پرتهای اینجا به دلیل قزوین زدگیه.ببخشید .آخه همین الان رسیدم