کلنجار
با این که دیشب حول و حوش یک خوابم برد اما از چهار صبح بیدارم
بعد از اون بارون استثنایی دیشب دنبال هر بهانه ای گشتم برای راضی کردن خودم که نرم دانشگاه.اما نشد که نشد
در اوج دو دلی از تختم و زیر لحاف گرمم اومدم بیرون.دست و صورت بشور.صبحانه گوجه سبز بخور و آماده شو برای قزوین نوردی
بیشترین چیزی که تحریکم می کنه برای نرفتن کلاسهای امروزم.نه و نیم تا ده و ربع یه کلاس.بعد می ره چهار تا پنج
اما رفتنی باید بره.این هفته نرم.هفته ی دیگه چی؟
پس پاشو, پاشو نمی خواد این همه دلیل و برهان بیاری برای نرفتن