samira

Tuesday, April 03, 2007

تصمیم
وقتی که همه چیز نو میشه من با انگیزه تر میشم.احساس می کنم یه عالمه فرصت دارم برای کارهایی که می خوام انجام بدم.توی این سیزده روز عید خیلی وقت نکردم با خودم فکر کنم راجع به کارهایی که می خوام انجام بدم امسال.اما خوب یکی از این اهدافم تقریبن برام مشخص شده و یکم راجع بهش فکر کردم
دلم می خواد امسال برای فوق واقعن درس بخونم و واقعن دلم می خواد قبول بشم
تفاوتی که الان احساس می کنم دارم با قبلم یعنی سالی که پیش دانشگاهی بودم اینه که اون موقع از درس خوندن اشباع بودم و شاید زورکی درس خوندم برای کنکور اما الان با دید باز و واقف به تمام مسایلی که در حین درس خوندن و بعد از اون پیش خواهد اومد می خوام شروع کنم.الان احساس می کنم بعد از چهار سال درس خوندن یعنی در واقع درس نخوندن, ذهن و روحم خواستار این تلاش هست
فکر نمی کنم بتونم برای دانشگاههای تهران رتبه بیارم.البته تلاشم رو می کنم اما دوست دارم که شیراز یا اصفهان قبول بشم
فکر می کنم برای من لازم باشه که دوری از پدر مادر رو تجربه کنم .به استقلالش احتیاج دارم
البته همه اینها در حد فکره و تراوشات مغزی من که در این سیزده روز عید ریختن بیرون
حالا باید برنامه ریزی بکنم براش و ببینم به کجا میرسه
امیدوارم موفق بشم