samira

Thursday, March 01, 2007

من و موهام
من همیشه یکی از بندگان ناشکر خدا در زمینه ی مو بودم
البته اون موقع هایی که هنوز یاد نگرفته بودم که شاکر خدا باشم به خاطر همه ی چیزهایی که به من داده چه زشت چه زیبا.یعنی حدودن تا همین یه سال پیش
موهای لخت داشتم اما از بزرگترین آرزوهام بود که موی فر داشته باشم به همین مناسبت و بعد از کسب اجازه از والدین پارسال موهام فر شد
خوب اولش انقدر حال می کردم که خدا می دونه وخیلی هم بهم میومد.به همین دلیل شش ماه بعدش دوباره فر کردم
تصور کنین چه بلایی به سر ریشه ی موهام اومده بود
دیگه بعد از یک سال حالم از موی فر بد شد و سر را دادیم به قیچی آرایشگر و گفتیم بچین
حدود یک سانت و نیم دو سانت شد موهام
الان تقریبن چهار ماه می گذره.البته یه بار دیگه هم کوتاه کردم سه ماه پیش اما نمی دونم چرا این چهار شیوید موی من بلند نمی شه
دیگه دارم کلافه می شم.نمی دونم این چه ککی بود که آویزان تنبان ما شده بود که موهایمان را همچین کردیم
الان در حسرت بستن موهایم با این کش های رنگارنگ می باشم
دو گوشی.دم اسبی.سه گوشی.مدل پر.بافته..........هر مدلی که تصور کنین که میشه با موی بلند کرد از زشت گرفته تا زیبا من الان حسرتش رو دارم
نشه موهاتو شونه کنی.گره بخوره تو هم.به به .عجب صفایی داره
چرب بشه حال نداشته باشی بری حموم یه خروار مو رو بشوری و بی خیال بشی و به جاش روسریت رو بیاری جلو که موهای کثیفت معلوم نشه.به به
میبینین چقدر دلم برای موهام تنگ شده
به جنون رسیدم نه؟
..............
خودمان دارد چندشمان می شود از نوشته های بالا
این چند خط آخر را صرفن برای خنداندن شما دوستان گفتم هر چند بسیار بی مزه می نماید
..............
پی نوشت بی ربطه بی ربط:مامانم این هفته همش حالم رو گرفته
دیروز می گم مامان لاغر شدم؟می گه یکم.میپرسم خوب یعنی اندازه ی عروسیه پریا شدم؟ می گه نه بابا!!!!!!!!!!!!!!!!کو تا اون قدر بشی.می گم مامان خیلی بدی.می گه خوب یکم تنبلی رو بذار کنار ورزش کن
چند روز پیش هم بهم گفت که اون عکس یاهو 360 رو عوض کن.چه عکسیه گذاشتی همه ی استخونات زده بیرون!!!!!!!آخر ما نفهمیدیم لاغرمون خوبه یا چاقمون
دیشب هم ازش پرسیدم که مامان مدل ابروهام خوب شده؟می گه که نه بابا خیلی کلفته .یکم نازکترش کن.دمشم کوتاه کن!!!!!!!!!می گم خودت گفتی بذار در بیاد .می گه نه دیگه انقدر.اصلن به خودت نمی رسی.یکم از دختر های مردم یاد بگیر
سیما هم که می گه ابروهات شبیه ابروهای شقایق فراهانی شده توی سریال خانه ی پدری
نصف شبی توی تاریکی و نور کم اتاقمون مارو مجبور کردن که تغییرات بدیم.بعد مامانم من رو دیده می گه آهان تازه شبیه دخترها شدی
من بیچاره.فکر کنم تا حالا شبیه پسرها بودم