مشغولیت فکری
الان یه مدتیه که احساس می کنم آرامش ذهنیم بیشتر شده.خوب قبلنا خیلی مشغولیتهای ذهنی زیادی داشتم.مثل خونمون که می خواستیم عوضش کنیم. فروخته نشدنش.حرفهای بقیه .سر کار رفتن.ایران موندن یا از ایران رفتن.دوست پسر جان.ادامه تحصیل.لاغر شدنم و خیلی چیزای دیگه که واقعن اذیتم می کردن.اما الان یه مدتیه که خیلی راحتتر شدم.آرامش فکریم خیلی بیشتر شده.خیلی از دغدغه هام حل شدن و از بین رفتن.اما خیلیهاشون هم هنوز هستن.این وسط یه موضوعی باعث شده من به این آرامش نسبی برسم و اونم اینه که بی خیال شدم نسبت به قبلم.دیگه برام مهم نیست که دوست پسره زنگ بزنه یا نه.برام مهم نیست که دو گرم وزنم بره بالا پایین برام مهم نیست خونمون 100 متر باشه یا 300 متر.برام مهم نیست که لوسترمون رو از فلان گالری بخریم یا از چهارراه امیر اکرم
نمی دونم خوبه یا بد اما من این طوری راحتترم.از اینکه شب موقع خواب تو خلوت خودم دیگه موضوعی وجود نداره که اشکم رو دربیاره احساس خوبی بهم دست میده.این طوری نه اعصابم خورد میشه نه حرص می خورم.تازه خیلی راحت حرفهام رو به همه میزنم البته با احترام کامل
خلاصه اینکه از شرایط روحی الانم به نسبت راضیم
.....................
دیشب فیلم بروک بک مانتین رو دیدم.قشنگ بود اما درکش نکردم