samira

Friday, October 27, 2006

قورباقه را قورت بده
دو سال پیش بود که با این کتاب آشنا شدم.همون موقع هشت قسمت اولش رو خوندم خیلی برام جالب بود اما نمی دونم چی شد که بقیش رو نخوندم.این کتابم مثل بقیه کتابام رفت در لیست انتظار تا نوبت خوندنشون بشه.دو سال گذشت اما نرفتم سراغش تا اینکه دو سه روز پیش دیدم دوست پسر جان رفته از شهر کتاب برای خودش خریده.بهم میگه اسم این کتاب رو شنیدی؟گفتم آره بابا دو سال پیش.از تعجب شاخاش زد بیرون.فکر می کرد خودش جزو اولین کاشفان این کتاب به نسبت قدیمیه.آقا 28 سالشه انتظار نداشت من 22 ساله خونده باشمش.خلاصه ما هم دوباره به یاد این کتاب افتادیم.دیروز که رفتم خونه عمم دیدم روی پاتختیشون این کتاب هست.برداشتمش چند صفحه ایش رو دوباره خوندم.دلم خواست که این بار جدی تر بخونمش.تصمیم گرفتم که از فردا بخونمش
خیلی کتاب جالبیه.شما هم اگه نخوندینش بخونینش
.....................
دوست پسر جان اولتیماتوم داده که می خواد از این هفته بشینه برای آیلتس بخونه بکوب شب تا صبح.این یعنی چی؟ یعنی سمیرا جون دوباره مثل قبلنا برو تو آب نمک.یه موقع بد عادت نشی فکر کنی تو این تابستونی به دلیل شرایط مساعد جوی 6 بار همدیگه رو دیدیم بازم از این خبرا هستا نه عزیزم.نه
.....................
بعضی وقتا از خودم بدم میاد که این همه خالصانه دوسش دارم.ای کاش لیاقت این عشق من رو داشته باشه
امیدوارم اشتباه فکر کرده باشم