samira

Friday, October 05, 2007

کلنجار درونی
همیشه برام مواجه شدن با پروسه ی تسلیت گفتن یه چیز وحشتناک بوده و هست
از اینکه بخوام شخصی رو که عزیزش رو از دست داده در آغوش بکشم وبهش تسلیت بگم استرس وحشتناکی بهم دست می ده
نمی دونم چرا
هر بار که قراره این اتفاق بیفته من از 4 ساعت قبل ذهنم درگیره این موضوعه که چی بگم بهشون؟یادم باشه خندم نگیره.یادم باشه این کار رو بکنم.الان منو ببینه می زنه زیر گریه؟
توی زندگیم این شاید یکی از معدود کارهایی باشه که با اکراه تمام انجامش می دم
خدا به دادم برسه
امیدوارم این بعد از ظهری که قراره در همچین شرایطی قرار بگیرم گند نزنم