samira

Monday, September 10, 2007

روزهای من
باورتون نمیشه از وقتی از مسافرت برگشتم 3 یا 4 بار اومدم وبلاگم رو نوشتم و یه پست آبدار از خودم به جا گذاشتم اما تا اومدم سیوش کنم یه بار برق رفت یه بار کارتم تموم شد یه بار خودم احساس کردم موضوع بیش از حد لوسه و .... این طوری بود که من هنوز هیچ پستی ننوشتم
این روزهام بیشتر مشغول انجام کارهای خونمون هستم.چون مامانم روز دوم مسافرت کمرش گرفت و الان استراحت مطق هست و همه ی کارهای خونه با منه
بازم مثل قبل هر شب برنامه هایی رو که می خوام فرداش انجام بدم لیست می کنم و روز بعدش تیکهاییه که کنارشون می خوره
از مسخره ترین کار مثل ظرف شستن تا تماسهای حیاتی و کارهای مهمم لیست میشن
دیگه اینکه این روزها خیلی عادین.عادیه عادی اما من سعی می کنم نهایت استفاده رو از همین روزهام بکنم