samira

Thursday, September 13, 2007

جالبه که
هر بار هر جا نوشتم زندگی عادیه,زندگی هیجان نداره ,زندگی داره روال عادیش رو طی می کنه ,به دو ساعت نمی رسه که یک اتفاق نابی می افته و آنچنان هیجانی به زندگی من وارد می کنه که همچنان اثراتش تا بعد از دو روز یا سه روز باقی می مونه
مثل الان
اصلن خیلی وقتا این اتفاق برام افتاده.حالا نه صرفن در مورد روزهام.در هر موردی که حرف زدم یه جریانی اتفاق افتاده که غافلگیرم کرده
راستش رو بخواین نمی تونم بگم چه جریانی بود.چون کاملن خصوصیه و هیچ دختری (البته شاید بازم دارم اشتباه می کنم)دوست نداره در مورد این مسایلش با کسی صحبت بکنه.اما فقط این رو بگم و برم که خیلی خیلی اتفاق بدی بود
البته نفس کاری که صورت گرفت اصلن بد نبود و خیلی هم خوشاینده یک پدر و مادر بود اما برای من یک اتفاق کاملن وحشت آور بود
فقط این رو خواستم بگم که زندگی من درست سه یا چهار ساعت بعد از هوا شدن پست قبلی کاملن دگرگون شد