samira

Wednesday, January 17, 2007

الان ساعت هفت و سی دقیقه است.من تا دو سه دقیقه دیگه می رم از خونه بیرون .چون می خوام برم قزوین .یه امتحان خیلی سخت دارم.البته امتحانم ساعت دو بعد از ظهره اما انقدر بلد نیستم دارم میرم یکی از دوستام باهام کار کنه
خیلی زور داره وقتی موقع امتحانها میریم قزوین.دو ساعت توی راهیم تا برسیم دانشگاه بعدش نیم ساعت میشینیم سر جلسه دوباره دو ساعت دیگه تو راهیم تا برسیم خونمون.عذابه واقعن.البته ترم دیگه که ترم آخره من اکثر درسهام عمومیه و احتیاج ندارم برم دانشگاه.یعنی عملن این ترم ترم آخره
حالا برام دعا کنین که این امتحان تحقیق در عملیات رو خوب بدم