اگر به عقب بر می گشتم
چند روز پیش یه پست از وبلاگ خانوم حنا رو داشتم می خوندم.همون پستی که در مورده متن کتاب زبان بود
کلی این پست من رو به فکر واداشت.متاسفانه به دلیل غلط بودن سیستم آموزشی در ایران عملن نمیشه فهمید که به چه چیزی علاقه داری.در زمانی که بهترین فرصته تا استعدادهای ذاتیمون رو شناسایی کنیم انقدر باید تاریخ و جغرافی و بینش حفظ می کردیم که وقتی برای این نبود که شناسیم خودمون رو.البته نا گفته نماند که ما خودمون هم نخواستیم بفهمیم وگرنه خیلی ها که البته تعدادشون زیاد نیست تونستن بفهمن که چه استعدادی دارن و چی می خوان از زندگیشون
خلاصه من کلی فکر کردم با خودم تا بفهمم که چی دوست دارم.به این نتیجه رسیدم که اگه به عقب بر می گشتم حتمن توی دبیرستان میرفتم رشته تجربی و توی دانشگاه هم پرستاری می خوندم
خیلی این رشته رو دوست دارم.اینکه توی بیمارستان کار کنم یه حس خوبی بهم میده.مانتو سفید تنم کنم.پشته کانتر بایستم و هر روزه مراقب بیمارهایی که میان و میرن باشم.البته ترجیح می دادم که توی بخش نوزادان کار کنم.چون مفرح تره