samira

Thursday, January 04, 2007

گوشت شتر
امشب به دعوت دختر عمه جان به مهمونی رفتیم که گردن کلفتان و کاردرستان مملکتی در آن حضور داشتن
کلی رقص و عیش و نوش و بزم و .................هر چی بخواین بود
یکی شرکت کشتیرانی خصوصی داشت با چندصدتا کشتی .اون یکی رییس فلان مرکز و ..............خلاصه کلی کله گنده.حالا فکر نکنین من ندید بدید بودم اومدم اینجا نوشتم.اگه خودتون هم بودین مطمین باشین بدتر از من می نوشتین
بماند که چه خوراکیها و نوشیدنی هایی اونجا بود.در بین همه اینها یه ظرف که پر از کتلت بود چشمک میزد.که همه به هم تاکید داشتن که از این کتلت بخورن.حالا کتلت چی بود؟کتلت از گوشت شتر بود که دیروز از یزد آورده بودن و تازه تازه بود.من هم دوتا خوردم.نمی دونین چقدر خوشمزه بود.فوق العاده بود .اما یکم چندشم شد وقتی داشتم می خوردمش
گوشت شتر مثل اینکه خیلی گرمه و میل جنسی رو میبره بالا.همه به هم می گفت یه کتلت بخور فردا بهت می گم چه خبر میشه.من بیجاره رو بگین که دوتا خوردم.حالا چه خاکی بریزم به سرم؟از اون موقع که این کتلت رو خوردم همش دارم ماست و چیزهای خنک می خورم که اثرش رو خنثی بکنه
اما تجربه بس بزرگی بود.خوردن گوشت شتر جان بیچاره
..............
پی نوشت :فردا آخرین روز دانشگاه و امتحانهای من بدبخت شروع میشه.یه برنامه ریزی اساسی باید بکنم برای درس خوندن
..............
یه پی نوشت دیگه:یکم قاطیم
..............
پی نوشت سوم:می دونین چرا قاطیم ؟نه دیگه نمی دونین.برای اینکه یه تجربه بزرگ به دست آوردم که راستش رو بخواین هنوز نتونستم توی ذهنم جا بدمش و تجزیه تحلیلش بکنم.زمان میبره.فقط اینو می دونم که تجربه اساسی بود.بس ناجوانمردانه