samira
Friday, January 04, 2008
باز هم مثل همیشه حرفهایی که باید می زدم رو نزدم
اما این بار یه چیز فرق داشت
همیشه حرفهای نزدم راه گلوم رو می گرفتن و می فشردن
اما این بار هیچ کدوم از این حسها باهام نیستن
جالبه نه؟
posted by سمیرا at
1:56 PM
|
<< Home
About
Email
Previous
تمام زندگی همین بود؟چهارشنبه.پنجشنبه.جمعه و شنبه ب...
هر چی با خودم دو دوتا چهارتا می کنم میبینم نمیشهنم...
یه سوال دارمامروز حال همتون خوبه؟احساس سنگینی در م...
فکر می کردیمامروز توی مسیری که داشتم می رفتم کلاس ...
تنبل می شویماصلن امروز حوصله ی کلاس رفتن نداشتمنمی...
من رو قلقلک ندهبچه که بودم تصورم از قلقلک دادن یه ...
من و دختر خالممن و تنها دختر خالم حدود هفده سال با...
.........من حساسیت دارمنه اینکه فکر کنین به هوای ب...
میرم.میبینم.حرص می خورم.پشیمون میشم.با خودم عهد می...