آیا تعطیلات به شما خوش می گذرد؟
امروز دومین روز تعطیلات منه.راستش رو بخواین کلی حوصلم سر رفته
یه لیست بلند بالا نوشتم از کارهایی که می خوام انجامشون بدم
از ده روز دیگه کلاس تنیس.از مهر کلاس زبان فشرده.از دو هفته دیگه کلاس بدنسازی.ازدو سه ماه دیگه کلاس یوگا.یادگیری برنامه نویسی.خریدن کلی کتاب.خرید یه سندل و یه کفش(البته فقط برای تابستونها)خریدن مانتو.دو سه تا شال.راکت تنیس.دنبال کارهای دفتر بیمه بودن.رسیدگی به پوستم.مانی کور کردن ناخنهام.....................بسه دیگه.بابام ورشکست شد
امروز رفتم سر کشوم وسایل مانی کورم رو آوردم بیرون.از سه سال پیش که برام سوغاتی آورده بودنش اولین باری بود که زیپ کیفش رو باز می کردم.از اونجایی که من ذاتن خودکفا هستم یه ظرف آب داغ برداشتم و تمام ناخنهام رو مانی کورکردم
الانم یه لاک صورتی زدم که رنگش جیغ که چه عرض کنم وحشتناکه
به بابام می گم بابا می خوام دیگه دختر بشم.بابام می گه وا پسر بودی تا حالا؟می گم نه می خوام کارهای دخترهای دیگه رو بکنم.می خوام به خودم برسم.بابام می گه خدا به دادمون برسه
......................
از دیروز همش دوستام اذیتم می کنن.همش می گن خانم لیسانسه خانم لیسانسه.چندشم می شه.چون سوادم در حد مدرکم نیست از خودم خجالت می کشم.بابام می گه تقصیر تو نیست.سیستم آموزشی خرابه.گفتم قربونت ما هم همچین بی تقصیر نیستیم