samira

Sunday, July 01, 2007

خودسازی
زندگی من تشکیل شده از من ,خانواده ی من , دوستای من , عادات من , اهداف من , و تمام اون چیزهایی که من به نوعی بهشون عادت کردم و وقت می گذرونم و شب و روز من رو تشکیل می دن
بعضی روزا که خودم با خودم تنهام(منظورم هم تنهایی فیزیکیه و هم تنهایی فکری)همش دنبال یکی از اون چیزهایی می گردم که روزهام رو پر می کردن
مثلن الان سیما درس داره و کمتر با همیم.خوب برای منی که اکثر تایمهام با سیما بودم این خیلی سخته چون خیلی از وقتهام خالی شده.سر کارم که نمی رم.اینم یه قسمت عظیمی از روزم و قسمت بزرگتری از ذهنم رو خالی کرده.مامانم که الان نیست و.. خیلی از عوامل الان باعث شده که من احساس تنهایی زیادی بکنم
توی این شرایط همش دنبال یه چیزی می گردم که سرگرمم کنه.توی آرشیو آهنگهام دنبال آهنگهای مورد علاقم می گردم.هی کتابهام رو زیر رو رو می کنم یا به دوستای قدیمم زنگ می زنم که ازشون با خبر بشم و......بعد یهو به خودم میام و با خودم فکر می کنم این چه وضعشه؟تو دختر به این بزرگی باید به خودت خیلی بیشتر از اینا متکی باشی که نبود موقتی این سر گرمیها باعث نشن این طوری کلافه بشی.پس می شینم برنامه ریزی می کنم برای روزم.که فلان کتاب رو بخونم.در مورد فلان هدفم خوب فکر کنم و ببینم چقدر برام مهمه.یکم رویاپردازی کنم و.......این طوری سعی می کنم که روزم رو بهتر مدیریت کنم