samira

Thursday, January 24, 2008

چی می خوای؟
به سفارش یکی از دوستان یه رزومه ی کاری برای خودم توی اکسل درست می کنم و به دوتا آدرسی که اون بهم داده بود میل می کنم
فردای همون روز بهم زنگ می زنن که امروز ساعت یازده بیا برای مصاحبه
منم خواب و بیدار آدرس رو نوشتم و در یک چشم بهم زدن داشتم به مقنعه و چیزهایی که می خواستم بپوشم فکر می کردم که دوستم زنگ زد
حواست باشه با مقنعه نری
حتمن یه آرایش ملایم بکن
عطر یادت نره
فلان ساعتت رو دستت کن
اون انگشتره یادت نره
لاک هم که همیشه داری
اتوی روسری خیلی مهمه
همش صاف بشین
لبخن رو فراموش نکن
اگه پرسیدن ماشین داری یا نه حتمن بگو دارم
به دوستم می گم خوب من که ماشین دارم
می گه نه به اسم خودت منظورمه
تعجب می کنم
من دارم میرم مصاحبه ی کاری؟
برام خیلی جالب بود
دوستم می گفت من هجده سال سابقه ی کاری دارم و می دونم اینها معیارهای مهمین
من هم به ناچار همه ی اون چیزهایی که گفت رو انجام دادم و رفتم