samira

Saturday, October 04, 2008

مصیبتی بزرگ است برای همکارم
دقیقن هشت ماه پیش بود که با خبر شدیم یکی از بچه های شرکت داره مامان میشه.همه کلی خوشحال بودیم و براش آرزوی سلامتی می کردیم
امروز با خبر شدیم که اون دختر کوچولو به سلامت به دنیا اومده اما یک روز قبل از تولدش پدرش رو از دست داده
قضیه این طوری بوده که این دوست ما سه روز پیش با همسرش می رن بیرون .وقتی که همسرش می رسونتش آرایشگاه توی مسیر برگشت پاش می ره روی کابل برق فشار قوی که از توی زمین اومده بوده بیرون و به خاطر آب دادن چمنها خیس شده بوده و جا در جا فوت می کنه.این دوست بیچاره ی ما هم بی خبر از همه جا و خوشحال از مادر شدن از آرایشگاه می یاد بیرون اما کسی نیومده بوده دنبالش و وقتی می رسه خونه بهش خبر می دن که شوهرش تصادف کرده و توی کماست.دکترش هم زودتر از موعد بچه رو به دنیا می آره و تازه امروز بهش گفتن که همسرش فوت کرده
امروز که ما فهمیدیم کل بخش ما حدود نیم ساعت در شک کامل بود و بعد از اون تازه شروع کردیم به گریه کردن
نمی خواستم ناراحتتون کنم.فقط می خواستم اول از همه برای دوست من دعا کنین به خاطر این مصیبت و بعد هم خواهشن قدر روابط و زندگیتون رو بدونید