انبوه ساکتی
وقتی از خونه اومدم بیرون تصورم این بود که خوب نیم ساعت توی راه خواهم بود برای اینکه به خونه همه جان برسم
اما وقتی بعد از پارک کردن ماشین ساعتم رو نگاه کردم ده دقیقه گذشته بود
اتوبان رسالت خالی از هر ماشینی و بوقی و دودی بود
این روزهای تهران رو دوست دارم که همه جا ساکت و آرومه.تازه می فهمم که شهر قشنگیه
پر از مناظر زیبا و البته در کنارش مناظر زشت و پر از جذب کننده های بزرگ و کوچیک
خوشحالم که موندم تهران و از این سکوت و آرامش دارم لذت می برم
مخصوصن امروز که رفتم بانک و تا از دستگاه شماره گرفتم اون خانومه که شماره هارو صدا می کنه شماره من رو صدا کرد.باورم نشد بیست نفر جلوم نیستن
کاشکی همیشه تهران این طوری بود