samira

Thursday, June 05, 2008

انبوه ساکتی
وقتی از خونه اومدم بیرون تصورم این بود که خوب نیم ساعت توی راه خواهم بود برای اینکه به خونه همه جان برسم
اما وقتی بعد از پارک کردن ماشین ساعتم رو نگاه کردم ده دقیقه گذشته بود
اتوبان رسالت خالی از هر ماشینی و بوقی و دودی بود
این روزهای تهران رو دوست دارم که همه جا ساکت و آرومه.تازه می فهمم که شهر قشنگیه
پر از مناظر زیبا و البته در کنارش مناظر زشت و پر از جذب کننده های بزرگ و کوچیک
خوشحالم که موندم تهران و از این سکوت و آرامش دارم لذت می برم
مخصوصن امروز که رفتم بانک و تا از دستگاه شماره گرفتم اون خانومه که شماره هارو صدا می کنه شماره من رو صدا کرد.باورم نشد بیست نفر جلوم نیستن
کاشکی همیشه تهران این طوری بود